مـی خـــوام بنــــــویسـم...
اما نمی دونم از چی بنویسم...از کجا شروع کنم...از خـــــودم ... از دلم
یا از حسی که به تو دارم
یه دنیا حرف ناگفته دارم ... یه دنیا عشق و دلتنگی...دردهای دلم و بیقراری خودم را نمیشه توی یک صفحه جا داد...
حرفها واسه گفتن دارم...اشکها دارم واسه ریختن...اما خیلی حرفها رو نمیشه زد...
نمی تونم با دو تا کلمه دلتنگیمو ابراز کنم...این خانه قلبم ویرانه شده...توی این غمکده عشق من چیزی جز دلتنگی و بیقراری نیست...کلی بغضهای قدیمی دارم...که داره آزارم میده...هر چی میکنم
نمیترکه...داره منو از درون میترکونه...
چی بگم عزیز دل من...هر چی بگم فقط قلب تو رو آزار میدم...بگذار با خودم بسوزم و بسازم...